شعر در مورد غم و اندوه ، شعر غمگین درباره زندگی و مرگ + شعر مولانا مرگ

شعر در مورد غم و اندوه

شعر در مورد غم و اندوه ، شعر غمگین درباره زندگی و مرگ + شعر مولانا مرگ
شعر در مورد غم و اندوه ، شعر غمگین درباره زندگی و مرگ + شعر مولانا مرگ همگی در سایت پارسی زی.امیدواریم این مطلب که حاصل تلاش تیم شعر و فرهنگ سایت است مورد توجه شما عزیزان قرار گیرد.

شعر در مورد غم و اندوه

اندوه
شعر نیست
اندوه
آدمی‌ست
که شعر می‌گوید
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد غم و اندوه کودکانه

روزی گفتیم
فقط مرگ می تواند
ما را از یکدیگر جدا کند
مرگ دیر کرد
و ما از یکدیگر جدا شدیم

شعری در مورد غم و اندوه

دل در بر من زنده برای غم توست
بیگانه خلق و آشنای غم توست
لطفی‌ست که می‌کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم توست
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره غم و اندوه

آخرین پرنده را هم رها کرده‌ام
اما هنوز غمگینم
چیزی
در این قفسِ خالی هست
که آزاد نمی‌شود
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی غم و اندوه

زان دم که شدیم آشنای غم تو
بیگانه زخویشم از جفای غم تو
با عشق تو عهد ما چو محکم بودست
کردیم جهان و جان فدای غم تو

شعر در مورد مدیریت غم و اندوه

دست بردار ازین هیکلِ غم
که ز ویرانیِ خویش است آباد
دست بردار که تاریکم و سرد
چون فرومرده چراغ از دَمِ باد
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد مدیریت غم و اندوه کودکانه

خبرت هست؟ که از خویش خبر نیست مرا
گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا
گر سرم در سر سودات رود نیست عجب
سرسودای تو دارم غم سرنیست مرا
بی‌رخت اشک همی بارم و گل می‌کارم
غیر ازین کار کنون کار دگر نیست مرا
⇔⇔⇔⇔

شعر در مورد غم اندوه

غم انگیز است پاییز
و غم‌انگیزتر،
وقتی تو باشی
و من برگ‌ها را
با خیالت تنها قدم بزنم

شعر درباره غم اندوه

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
در عشق ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم باوفا ندیدم جز درد
یک مونس نامزد ندارم جز غم
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه در مورد مدیریت غم و اندوه

گاهی چقدر دلم برایت
تنگ می‌شود…
می‌دانی!؟
می‌گویم گاهی اما،
این گاهی‌ها عجیب بوی
همیشه می‌دهند!
⇔⇔⇔⇔

شعر کودکانه درباره غم و اندوه

اگر قرار باشد
قبل از مردنِ تو بمیرم
وقتی که از مرگ
بیدار شوی
خودت را در آغوش من
می‌بینی
و من تو را می‌بوسم
و گریه می‌کنم

شعر درباره مدیریت غم و اندوه

یارم از بهر فراقت
به کجا سر بزنم
شوق دیدار تو دارم ،
به کجا پر بزنم ؟
⇔⇔⇔⇔

شعر درباره ی مدیریت غم و اندوه

در چشم تو دیدم غم پنهان شده‌ات را
پنهان نکن احساس نمایان شده‌ات را
یا دست بر این قلب پریشان شده بگذار
یا جمع کن آن موی پریشان شده‌ات را
⇔⇔⇔⇔

شعر کوتاه در مورد غم اندوه

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم
با اشک تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من
وابستگی ام را به تو باور کردم

شعر کودکانه در مورد غم و اندوه

ای آنکه پس از ما به جهان غم داری
نیکو بنگر که از چه ماتم داری
غافل شده‌ای از آنچه داری با خویش
در ماتم آنی که چه‌ها کم داری

Comments

Popular posts from this blog

شعر در مورد ضامن آهو ، شعر کودکانه و زیبا در مورد ضامن آهو امام رضا

تعبیر خواب برادر امام صادق ؛ ابن سیرین و حضرت یوسف و منوچهر مطیعی

شعر در مورد نوروز ، باستانی از فردوسی و حافظ + شعر عید نوروز کوتاه